از آنجا که مجله رشد آموزش قرآن مجالی برای ارائه پژوهشهای قرآنی دبیران محترم قرآن در سراسر کشور است، بدین جهت به حول و قوه الهی در هر شماره حداقل یک مقاله یا خلاصه پایاننامه دبیران محترم که پیرامون موضوعات قرآنی باشد، درج خواهد شد.
مقاله«تصویر آب در قرآن»خلاصه پایاننامه کارشناسی ارشد خانم صهبا کرمانی است که در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی دفاع شده است.در بخش نخست آن به نقش ویژه این ماده حیاتی در آفرینش و استمرار حیات و اهمیت آن از زوایای گوناگون اشاره شد و اینک ادامه مقاله تقدیم شما خوانندگان محترم میشود.
آبها اگر چه در ظاهر یکسان هستند، اما در قرآن با توجه به وصفهای گوناگونی که به دنبال آب آمده و نیز نظر به تأثیرات آن، به انواع متعدد تقسیم شده و آیاتی در انواع آن آمده است:
«...و انزلنا من السّماء ماء طهورا» 1
یعنی:«...و از آسمان آبی پاک فرو فرستادیم.»
لفظ«طهور»به چند معنا آمده است:
1.به معنای«مطهّر»یعنی پاک شده. 2
2.نهایت درجه پاکی که هم خودش«طاهر»است و هم «مطهّر»یعنی پاککننده برای غیر خودش است. 3
3.چیزی که طهارت با آن کنند.
4.به معنای طهارت.
اما اکثر صاحبنظران برآنند که«طهور»متضمن «مطهّریت»است.یعنی خداوند عالم آن را پاک خلق کرده است و ناپاکیها را نیز از بین میبرد.
«و نزّلنا من السّماء ماء مبارکا...» 4
یعنی:«و از آسمان آبی پربرکت فرود آوردیم...» منظور از«ماء مبارکا»باران است که خیرات آن به زمین و ساکنان آن میرسد 5 و آنچه که در زمین به عنوان زندگی و حیات وجود دارد، از خیر و برکت آب و باران است.
«و ان لو استقاموا علی الطّریقة لأسقیناهم ماء غدقا» 6
یعنی:«و اگر[مردم]در راه راست، پایداری ورزند، قطعا آب گوارایی بدیشان نوشانیم.»
«غدق»به معنای آب بسیار است.بعید نیست که به معنی توسعه در رزق و روزی باشد. 7 آب گوارایی که با نوشیدن آن لذت رفع عطش و تشنگی دست میدهد و با خود خیر و برکت به همراه میآورد.
«قل ارءیتم ان اصبح ماؤکم غورا فمن یأتیکم بماء معین.» 8
یعنی:«بگو، به من خبر دهید، اگر آب[آشامیدنی]شما [به زمین]فرو رود، چه کسی آب روان برایتان خواهد آورد.»
در مقام انذار و تهدید، خطاب به پیغمبر(ص)فرمود که به منکرین بگو اگر صبحگاهی ببینید، آبهای شما به زمین فرو رفته است، آیا کسی میتواند برای شما از زمین آب گوارا بیرون آورد؟
آب برای انتفاع بشر به امر الهی از زمین میجوشد و جریان پیدا میکند، و این فیض تا زمانی برقرار است که فرمان بر منع نرسد.اگر آنی نسبت به کوچکترین لوازم بشر منع فیض شود، خواهی دید که انسان چگونه بیچاره و مضطر و پریشان میشود.
در«البرهان»، تأویل آیه شریفه را به هفت سند، دلیل وجود مقدس امام زمان(عج)گرفته و گفته است:«تأویله ان فقدتم امامکم فمن یأتیکم بامام جدید.»یعنی:«اگر امامتان غایب شود، چه کسی برای شما امام جدید میآورد؟» 9
صاحب«المیزان»نیز طبق روایات، آیه را بر ولایت امیر المؤمنین علی(ع)گرفته است. 10
«و هو الذّی مرج البحرین هذا عذب فرات و هذا ملح اجاج...» 11
یعنی:«و اوست که دو دریا را موجزنان به سوی هم روان کرد؛این یکی شیرین[و]گوارا و آن یکی شور[و]تلخ است...»
«فرات»به معنای«عذب»، یعنی شیرین و آب گوارا و «ملح»به معنای«اجاج»یعنی شور و تلخ است.مراد از آب شیرین، بیان نعمت بارانی است که از آسمان نازل میشود و شیرین است و باعث ازدیاد ذخایر آب شیرین میشود.
«و انزلنا من المعصرات ماء ثجّاجا» 12
یعنی:«و از ابرهای متراکم، آبی ریزان فرود آوردیم.»
در«المیزان»آمده است، کلمه«معصرات»به معنای ابرهای بارنده است و بعضی گفتهاند، به معنای بادهایی است که ابرها را میفشارد تا ببارند و کلمه«ثجّاج»درباره ابری به کار میرود که باران بسیار دارد.
و نیز به نقل از تفسیر قمی آمده است:«من المعصرات.» یعنی:«از ابرها و با ریزشی پی در پی.» 13
علاوه بر موارد فوق، درباره آبها در جهنم و بهشت تعبیرهای زیر در قرآن کریم آمده است:
«...هو خالد فی النّار و سقوا ماء حمیما فقطّع امعاءهم» 14
یعنی:«...او در آتش جاودانه است و آبی جوشان به خوردشان داده میشود، [تا]رودههایشان را از هم فرو پاشد.»
«حمیم»آبی است که از شدت داغی به نهایت رسیده است و همانگونه که در آیه شریفه آمده است، دوزخیان هنگامی که برای رفع عطش تقاضای آب میکنند، به آنان حمیم داده میشود و در نتیجه بر سوختن آنها و عذابشان افزوده میشود.
«من ورائه جهنّم و یسقی من ماء صدید» 15
یعنی:«[آن کس که]دوزخ پیش روی اوست و به او آبی چرکین نوشانده میشود.»
«صدید»به معنای چرکین است؛به نهایت تعفن.این آب نیز نوشیدنی اهل جهنم است و آن را برای رفع تشنگی مینوشند.نوشیدن این آب نیز مثل«ماء حمیم»، عذابآور و دردناک است.
[به تصویر صفحه مراجعه شود]
«و اصحاب الیمین ما اصحاب الیمین فی سدر مخضود و طلح منضود و ظلّ ممدود و ماء مسکوب و فاکهة کثیرة» 16
یعنی:«و اصحاب یمین و خجستگان؛چه اصحاب یمین و خجستگانی!آنها در سایه درختان سدر بیخار قرار دارند و در سایه درخت طلح پر برگ و سایه کشیده و گسترده و در کنار آبشارها و میوههای فراوان.»
«مسکوب»به معنای آبریزان، به تعبیری آبشار است. خداوند سبحان وقتی جایگاه و موقعیت اصحاب یمین را برمیشمارد، از نوشیدنیهای ناب و طعام لذیذ سخن میراند.فضای سرسبز و پرطراوت و زیبای بهشت را چنین به تصویر میکشد که بهشتیان زیر سایه درختان سایهدار بلند و آبشار ریزان، در کنار آنها، از انواع میوهها و نوشیدنیها و خوردنیها بهره میبرند.
بدین ترتیب، بخشی از آبها که در قرآن لفظ«ماء» به همراه وصفی ذکر شده بود، در این قسمت بدان اشاره شد.
«و یا قوم استغفروا ربّکم ثمّ توبوا الیه یرسل السّماء علیکم مدرارا و یزدکم قوّة الی قوّتکم...» 17
یعنی:«و ای قوم من!از پروردگارتان آمرزش بخواهید، سپس به درگاه او توبه کنید[تا]از آسمان بر شما بارش فراوان فرستد و نیرویی بر نیروی شما بیفزاید...»
آمرزش خواستن از خداوند غفور و روی آوردن به درگاه الهی، تأثیر بسیاری بر ریزش رحمت بر بندگان دارد.استغفار از اعمال ناپسند و ناشایست از خداوند سبحان، بر قوت و نیروی انسان میافزاید.این مطلب را قرآن کریم به صراحت بیان کرده است و علاوه بر آیه یاد شده، در آیات دیگر نیز بدان پرداخته است.
1.قرآن کریم، ترجمه محمد فولادوند.
2.آب، عبد الکریم بیآزار شیرازی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
3.آب، میشل راپینا، ترجمه صادق حداد کاوه.
4.بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، 110 جلد، مؤسسه الوفاء، بیروت، 1404 ق.
5.البرهان فی تفسیر القرآن، سید هاشم بحرانی، 4 جلد، مطبوعات اسماعیلیان، قم.
6.تفسیر القرآن الکریم، سید عبدالله شبّر، اسماعیلیه، لبنان، چاپ دهم، 1419 ق.
7.الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، 8 جلد، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ چهاردهم، 1365.
8.الکون و الانسان بین العلم و القرآن و فضع، بسّام، مطبعة الشام.
9.مخزن العرفان علوم قرآن(کنز العرفان)، بانوی اصفهانی، 10 جلد، نهضت زنان مسلمان، تهران، 1361.
10.معارف قرآن، محمدتقی مصباح یزدی، در راه حق، قم، 1367.
11.من لا یحضره الفقیه، محمد بن علی صدوق، 4 جلد، جامعه مدرسین حوزه علمیه، قم، چاپ سوم، 1393 ق.
12.منهاج البیان، حاج شیخ علی قرنی گلپایگانی، کتابچی، تهران، 1373.
13.المیزان فی التفسیر القرآن-السید محمد حسین الطباطبائی، 20 جلد، دارالکتب الاسلامی، چاپ پنجم، 1419 ق.
(1).الفرقان، 48.
(2).تفسیر شبّر، 364.
(3).المیزان، 19/325.
(4).ق، 9.
(5).المیزان، 18/239.
(6).الجن، 16.
(7).المیزان، 20/193.
(8).الملک، 30.
(9).تفسیر البرهان، 5/366.
(10).المیزان، 20/23.
(11).الفرقان، 53.
(12).المیزان، 19/75.
(13).الروم، 48.
(14).المیزان، 20/261.
(15).ابراهیم، 16.
(16).الواقعه، 27-32.
(17).هود، 52.